طرماح جاری در ارادت... و خدا را میخوانم جرعه ای از ارادت طرماح را به ما هم عنایت کند که با کوچکترین ناراختی حتا با ناراحتی های موهوم مسیر خود را ناتمام بگذاریم و در این راه حاضر نباشیم کوچکترین آسیبی به ما برسد چه رسد به اینکه جان در طبق اخلاص نهیم و آن را نثار مولایمان بکنیم. شگفتا درطی 30 سال گذشته با مدعیان پرشماری مواجه شدم که به من قول همراهی دادند و راه تمام نشده، برگشتند و مرا در پیچ و خمهای پیش رو تنها گذاشتند و به مسیر ناماندگار خود بازگشتند. کاش اینان نیم نگاهی به وعدههای چون قند خود مینگریستند و ارزیاببی واقع بینانهای میکردند و در مسیر خود دقت میکردند و آرامانهای خود پیش رو میآوردند و از نو آغاز میکردند و راهروان علی(ع) را تنها نمیگذاشتند.من این آدمیان را بهشدت دعوت به خواندن مناظره طرماخ با معاویه فرا میخوانم تا دیر نشده در تصمیمات خود تجدید نظر کنند و این اندازه میان معرف و محبت و عمل خود شکاف را شاهد نباشند و نسبت به هماهنگی آنها اهتمام بورزند و مدعیات محبت آمیز خود را در عمل به ظهور رسانند.طِرِمّاح بن عَدِی الطائی (زنده در ۶۰ق)، از کوفیانی و از یاران امام علی(ع) و امام حسین(ع) و از شاعران شیعه بود که اراادتش به علی(ع) را بر همه دنیا ترجیح دادپس از جنگ جمل امام علی (ع)، در پاسخ نامۀ معاویه، نامهای نگاشت، طرماح آن نامه را به شام و نزد معاویه برد.[۷] او وقتی که بر معاویه وارد شد گفت: السلام علیک ایها الملک؛ سلام بر توای پادشاه. معاویه گفت: چرا مرا امیرالمؤمنین خطاب نکردی؟ طرماح در پاسخ گفت، مؤمنان ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟ او در مناظره با معاویه با فصاحت و بلاغت سخن گفت:حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت:از طرف عبد, ...ادامه مطلب